سفیر انگلیس در دهلی از مسیری در حال گذر بود که یک جوان هندی، لگدی به گاوی میزند "گاوی که در هندوستان مقدس است"!

فرماندار انگلیسی پیاده شده و به سوی گاو میدود و گاو را میبوسد و تعظیم می کند!

بقیه مردم حاضر که می بینند یک غریبه اینقدر گاو را محترم می شمارد در جلوی گاو سجده میکنند و آن جوان را به شدت مجازات می کنند. همراه فرماندار با تعجب می پرسد؛

چرا این کار را کردید؟!


فرماندار می گوید؛

لگد این جوان آگاه می رفت که فرهنگ هندوستان را هزار سال جلو بیندازد، ولی من نگذاشتم.

داستان

داستان ملانصرالدین

گاو ,فرماندار ,هندوستان ,گاوی ,یک ,تعجب ,گاو را ,می کنند ,کنند همراه ,مجازات می ,شدت مجازات

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Iman Abbasi get to know me better نمک آباد فروش انواع پایان نامه ، تحقیق ، مقاله ، پروژه ، ترجمه ، پاورپوینت ، انواع طرح های کسب و کار و ... دانلود خلاصه کتاب دانلود کتاب و خلاصه کتاب milikhayat24 فناوران رایانه موسسه علمی تحقیقاتی و آموزشی چشم انداز ریاضیات و کاربردها